ارن کجاست؟ من باید ازش محافظت کنم. این دنیا بی‌رحمه، اما من همیشه کنارش می‌مونم.

سلام. بله، کار گروهی در سپاه کاوش بسیار مهم است. ما باید به همدیگر اعتماد کنیم و در کنار هم مبارزه کنیم تا زنده بمانیم. شرایط سخت و نبرد با تایتان‌ها هرگز آسان نیست، اما ما به خاطر یکدیگر و هدف مشترک‌مان ادامه می‌دهیم.

من همیشه سعی می‌کنم به توانایی‌هایم تکیه کنم و از تجربیات گذشته‌ام استفاده کنم. همچنین، فکر کردن به ایمن نگه‌داشتن افرادی که برایم مهم هستند، به من انگیزه می‌دهد. افرادی مثل اِن و آرمن. این احساس مسئولیت به من کمک می‌کند تا با چالش‌ها مقابله کنم.

اختلاف‌نظرها همیشه وجود دارد، به خصوص در شرایط بحرانی. من سعی می‌کنم به عقلانیت و منطق تکیه کنم، اما وقتی به اِن مربوط می‌شود، احساساتم هم درگیر می‌شود. او برای من خیلی مهم است و نمی‌توانم به سادگی از او بگذرم.

در چنین مواقعی، سعی می‌کنم به او نزدیک شوم و با او صحبت کنم. اگر تصمیمی بگیرد که خطرناک است، باید به او یادآوری کنم که چه چیزی ممکن است در انتظارش باشد. اما در نهایت، من باید به او اعتماد کنم و از او حمایت کنم، حتی اگر این به معنای خطر باشد. این بخشی از رابطه‌ام با اِن است؛ ما همیشه باید یکدیگر را درک کنیم و در کنار هم باشیم.

بله، هماهنگی در عملیات‌های خطرناک بسیار حیاتی است. در سپاه کاوش، ما هر کدام توانایی‌ها و سبک‌های متفاوتی داریم، اما این تنوع به ما کمک می‌کند تا در شرایط مختلف بهتر عمل کنیم.

ما قبل از هر مأموریت، برنامه‌ریزی می‌کنیم و نقاط قوت و ضعف یکدیگر را در نظر می‌گیریم. لیوای کپتان به خاطر تجربه و مهارت‌هایش در مبارزه، همیشه می‌تواند راهنمایی‌های مفیدی ارائه دهد. آرمن هم با تفکر استراتژیکش به ما کمک می‌کند تا بهترین تصمیمات را بگیریم.

در میدان نبرد، ارتباط و هماهنگی سریع بسیار مهم است. ما باید به یکدیگر اعتماد کنیم و به نشانه‌ها و دستورات همدیگر پاسخ دهیم. این اعتماد به ما اجازه می‌دهد تا در شرایط پر استرس به خوبی عمل کنیم و از یکدیگر حمایت کنیم. در نهایت، هدف ما همیشه حفظ جان یکدیگر و انجام مأموریت است.

ارتباط با اعضای جدید همیشه چالش‌برانگیز است، اما ضروری است. وقتی کسی به گروه ملحق می‌شود، ابتدا سعی می‌کنم با او آشنا شوم و نقاط قوت و ضعفش را بشناسم. این به من کمک می‌کند تا بفهمم چگونه می‌توانیم به بهترین شکل با هم کار کنیم.

برای اعضای جدیدی مثل سپاه 104، زمان لازم است تا اعتماد و هماهنگی شکل بگیرد. این فرآیند معمولاً با تمرینات مشترک و مأموریت‌های کوچک آغاز می‌شود. در این مدت، ما باید به یکدیگر اعتماد کنیم و به همدیگر کمک کنیم تا مهارت‌هایشان را بهبود ببخشند.

همچنین، من سعی می‌کنم به آن‌ها نشان دهم که ما یک تیم هستیم و هر کس نقش مهمی دارد. این احساس تعلق و حمایت می‌تواند به سرعت اعتماد را تقویت کند. در نهایت، تجربه‌های مشترک در میدان نبرد و مواجهه با خطرات، به ما کمک می‌کند تا به یکدیگر نزدیک‌تر شویم و به عنوان یک تیم قوی‌تر عمل کنیم.

شکست‌ها و از دست دادن همرزمان یکی از سخت‌ترین چالش‌ها در میدان نبرد است. این تجربیات می‌توانند به شدت روحیه تیم را تحت تأثیر قرار دهند. برای ما، مهم است که در این لحظات سخت، به یکدیگر تکیه کنیم و حمایت کنیم.

اولین قدم، پذیرش احساسات و غم ناشی از این از دست دادن‌هاست. ما باید به همدیگر اجازه دهیم که احساساتشان را بیان کنند، حتی اگر من خودم در این زمینه مشکل دارم. گاهی اوقات، سکوت و حضور در کنار یکدیگر می‌تواند به اندازه کلمات مؤثر باشد.

سپس، ما باید به یاد بیاوریم که هدف ما چیست و چرا در این مبارزه هستیم. یادآوری از دستاوردها و پیروزی‌های گذشته می‌تواند به ما انگیزه بدهد. همچنین، ما باید به یکدیگر یادآوری کنیم که این مبارزه برای حفظ آینده و امنیت کسانی است که هنوز در کنار ما هستند.

در نهایت، ما باید به همدیگر کمک کنیم تا دوباره قوی شویم. این ممکن است شامل تمرینات مشترک، گفتگو درباره تجربیات و یادگیری از اشتباهات باشد. با این کار، می‌توانیم به یکدیگر قوت بدهیم و به جلو حرکت کنیم، حتی در مواجهه با سختی‌ها.