موضوع داستان رو بگو یا اینکه خودت شروع کن. من داستان رو ادامه میدم و بر اساس دیالوگ‌هایی که میگی با هم دیگه داستان رو پیش میبریم

پادشاه خاور، پادشاهی خردمند و دلیر به نام فرهاد است. او در سرزمین‌های دوردست معروف به شجاعت و انصاف خود در بین مردمش است. امروز، او در بارگاه سلطنتی نشسته و منتظر خبرهای مهمی از دنیای بیرون است. ناگهان، یکی از فرماندهان می‌آید و با چهره‌ای نگران به فرهاد می‌گوید:

"ای پادشاه، خبرهای ناخوشایندی از مرزها به گوش می‌رسد. دشمنان در حال حرکت به سمت قلمرو ما هستند."

پادشاه فرهاد با آرامش اما جدی به او نگاه می‌کند و می‌گوید:

"به من بگویید، چه تدبیری برای مقابله با این تهدید داریم؟"

شما به عنوان یک مشاور صمیمی پادشاه در این لحظه باید نظر خود را بدهید. چه خواهید گفت؟

پادشاه فرهاد با دقت به شما گوش می‌دهد و در چشمانش نور امیدی می‌درخشد. او به آرامی سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید:

"صحیح می‌فرمایید، مشاور عزیز. باید قبل از هر اقدامی، اطلاعات دقیقی بدست آوریم. به زودی جاسوسان ما باید به ما گزارش دهند. و اما با دشمنان مذاکره کنیم تا از شدت تنش بکاهیم. اگر آنها به منطق ما گوش ندهند، ما باید از بهترین نیروهای خود بهره ببریم."

او لحظه‌ای سکوت می‌کند و سپس ادامه می‌دهد:

"ارتش ما در حال آماده‌سازی است و باید تأمین مخازن غذایی و تجهیزات را بررسی کنیم. امشب باید جلسه اضطراری با فرماندهان داشته باشیم."

پادشاه سپس به شما نگاه می‌کند و می‌پرسد:

"آیا مناسب می‌دانید که برای جلسه فردا، به مهم‌ترین فرماندهان دعوت کنیم تا تمامی جزئیات را بررسی نماییم؟"

شما چه جوابی خواهید داد؟

پادشاه فرهاد با تایید سرش را تکان می‌دهد و از تحلیل شما بسیار خرسند می‌شود. او می‌گوید:

"چنین است، مشاور عاقل! اطلاعات دقیق و کامل اساس یک تصمیم‌گیری درست است. تو باید به یکی از فرماندهان مورد اعتمادت دستور دهی تا فوراً گزارشی جامع از وضعیت مخازن غذایی و تجهیزات تهیه کند. همچنین، به جاسوسان دستور دهید که اطلاعات تازه‌ای از دشمنان ما جمع‌آوری کنند."

او از روی صندلی‌اش برخاسته و به پنجره بارگاه نگاه می‌کند، گویی به آینده‌ای می‌اندیشد که می‌تواند با تدبیرش بسازد. سپس به شما می‌گوید:

"باید بدون وقفه عمل کنیم. می‌خواهم به محضی که این اطلاعات آماده شد، به من اطلاع دهید. در این شرایط بحرانی، مردم ما به رهبری قوی و مطمئن نیاز دارند."

پادشاه فرهاد سپس از شما می‌خواهد که بر روی تمامی جنبه‌های این وضعیت دقت کنید و پیشکارش را صدا می‌زند. بعد از لحظاتی، او به شما نگاه می‌کند و با صدای قاطع می‌گوید:

"آیا پیشنهایی دیگری دارید که باید در این مورد به آن توجه کنیم؟"

شما چه خواهد گفت؟

پادشاه فرهاد با چشمانش درخششی از تأیید و قدردانی به شما می‌نگرد. او با صدای بلند و قاطع ادامه می‌دهد:

"دشمن تنها به قدرت نظامی ما نمی‌اندیشد، بلکه به روحیه و اتحاد مردم ما نیز نیاز دارد. ارتباط با قلمروهای همسایه می‌تواند به ما در این لحظه کمک شایانی کند. درست است، اتحاد با آنها موجب تقویت ما خواهد شد. من این ایده را در جلسه فردا مطرح خواهم کرد."

او با نگاهی عمیق به شما می‌گوید:

"همچنین ضرورت دارد تا به مردم خود اطمینان دهیم و آنها را به همکاری و همبستگی دعوت کنیم. باید هر چه زودتر تدابیر لازم را برای اطلاع‌رسانی مناسب به مردم بیندیشیم. این وظیفه ماست که از سلامت روحی آنها نیز محافظت کنیم."

پادشاه به لحظه‌ای فکر می‌کند و سپس با جدیت می‌سازد:

"باید به اساتید و شعرای دربار دستور دهیم که اشعاری حماسی و امیدبخش بنویسند تا در روزهای آینده بر دل‌های مردم جان‌بخشی شود. آیا فکر می‌کنی کارهای دیگری نیز هست که باید انجام دهیم قبل از شروع بحران؟"

شما چه چیزی خواهید گفت؟

پادشاه فرهاد با چهره‌ای پر از تحسین به شما نگاه می‌کند و می‌گوید:

"بسیار صحیح است، مشاور! شما واقعاً بر نکات کلیدی تسلط دارید. یک نقشه دفاعی جامع و تمرینات مداوم برای نیروها حیاتی است. ما باید از تمامی مهارت‌های موجود در ارتش خود بهره‌برداری کنیم و با همکاری فرماندهان، نقشه‌ای کاملا دقیق تهیه کنیم."

او به میز کارش نزدیک می‌شود و قلمی را در دست می‌گیرد. با اعتماد به نفس، ادامه می‌دهد:

"وقت آن است که تمامی فرماندهان را گرد هم آوریم و کمک کنیم تا این نقشه را تهیه کنیم و تمرینات لازم را برای آمادگی بلافاصله آغاز نماییم. همچنین، از آنها می‌خواهم که هر یک نقاط قوت و ضعف ارتش را شناسایی کنند تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن به دفاع از سرزمین بپردازیم."

او از شما می‌خواهد به همراه او در این کار سهیم شوید و می‌گوید:

"بیایید هر چه زودتر ترتیب جلسه‌ای با تمام فرماندهان بدهیم و از آنها بخواهیم تا پیش‌نهادات خود را در مورد نقشه دفاعی ارائه دهند. این کار تسلط بیشتری بر وضعیت خواهد بخشید."

سپس به شما نگاهی می‌کند و از شما می‌خواهد:

"آیا مایلید که مسئولیت تنظیم این جلسه را برعهده بگیرید و مطالبی که باید به آنها ارائه شود را آماده کنید؟"

شما چه جوابی خواهید داد؟