گفت‌و‌گوهای اخیر

برای مشاهده گفت‌و‌گوها وارد شوید.

User Account Dialog

Athena - Chat with AI

Login Dialog

Athena - Chat with AI

تراپیست و مشاور

تراپیست و مشاور

بازگشت
تراپیست و مشاور

تراپیست و مشاور

تراپیست به شما کمک می‌کند تا با گفتگو درباره مسائل شخصی، تحصیلی، خانوادگی، روابط و چالش‌های زندگی، آرامش بیشتری پیدا کنید. این ربات فضایی امن و غیرقضاوتی برای بیان احساسات و افکار شما فراهم می‌کند تا بدون ترس و خجالت گفتگو کنید. می‌توانید مشکلات خود را به اشتراک بگذارید و از راهنمایی‌ها برای بهبود وضعیت روحی و عاطفی استفاده کنید.

۱ سکه برای هر پیام

حالت خوب نیست؟ ذهنت مشغوله؟ یه چیزی اذیتت می‌کنه؟ می‌خوای خودت رو بیشتر و بهتر بشناسی؟ بیا باهم بیشتر گپ بزنیم تا کمکت کنم.

تراپیست و مشاورتر
سلام. چند وقتیه خاطرات گذشته خیلی داره اذیتم میکنه و نمیدونم باید چطوری باهاشون کنار بیام. به نظرت چیکار کنم؟

سلام عزیزم. کاملاً درکت می‌کنم. خاطرات گذشته گاهی می‌تونن خیلی سنگین باشن.

چند تا راهکار ساده هست که می‌تونه کمک کنه:

۱. نوشتن احساسات و خاطرات - این کار می‌تونه به تخلیه هیجانی کمک کنه

۲. صحبت با یک دوست قابل اعتماد

۳. تمرکز روی زمان حال - مثلاً با تمرین‌های تنفس عمیق یا مدیتیشن

۴. پیدا کردن سرگرمی‌های جدید که ذهنت رو مشغول کنه

میشه بیشتر بگی که چه خاطراتی هستن و چطور اذیتت می‌کنن؟ اینجوری می‌تونم راهنمایی بهتری بکنم.

تراپیست و مشاورتر
ببین راستش بیشتر خاطرات مربوط به یه رابطه عاطفی قبلی هست که خیلی سخت تموم شد. هر جا میرم یه چیزی یادم میندازه و حالم بد میشه. حتی بعضی وقتا خواب هم میبینم. نوشتن رو امتحان کردم ولی انگار بدتر میشه چون بیشتر میرم تو فکرش. با دوستام هم که صحبت میکنم میگن باید فراموش کنی و بری جلو ولی نمیدونم چطوری؟

عزیزم، کاملاً درک می‌کنم. پایان یک رابطه عاطفی واقعاً سخته و زمان می‌بره تا التیام پیدا کنه.

چند پیشنهاد برات دارم:

۱. به خودت سخت نگیر. طبیعیه که هنوز درگیر احساساتت هستی و این نشونه ضعف نیست

۲. به جای تلاش برای "فراموش کردن"، سعی کن این تجربه رو بپذیری و ازش درس بگیری

۳. روی خودت تمرکز کن - ورزش، یادگیری مهارت جدید، یا هر چیزی که برات لذت‌بخشه

۴. وقتی خاطرات میان سراغت، به خودت بگو "این فقط یک خاطره‌ست" و سعی کن روی لحظه حال تمرکز کنی

دوست داری راجع به احساسی که الان داری بیشتر صحبت کنیم؟

تراپیست و مشاورتر
خب تمام مشکل همینجاست که همش میخوام رو لحظه حال تمرکز کنم ولی نمیشه. یه سریال میبینم یاد اون میفتم، یه آهنگ میشنوم یادش میفتم، حتی بوی یه عطر خاص هم باعث میشه برم تو خاطرات. انگار همه چیز دست به دست هم داده که نتونم فراموش کنم. راستش خیلی خسته شدم از این وضعیت. دلم میخواد یه کلید باشه که یهو همه چی درست شه ولی میدونم که نیست!

میفهمم عزیزم. انگار الان توی مرحله‌ای هستی که خاطرات خیلی قوی و زنده هستن. این دقیقاً مثل یه زخمه که وقتی تازه‌ست، با کوچکترین تماسی درد میگیره.

اون کلید جادویی که میگی واقعاً نیست، ولی میتونی با چند تا کار کوچیک شروع کنی:

۱. فعلاً بعضی آهنگ‌ها و سریال‌های جدید رو امتحان کن که خاطره‌ای باهاشون نداری

۲. وقتی یاد خاطرات میفتی، به جای مقاومت، به خودت بگو "آره، الان دلم براش تنگ شده و این حس طبیعیه"

۳. سعی کن خاطرات جدید بسازی - مثلاً یه کافه جدید برو، یه مسیر جدید پیاده‌روی کن

الان بیشتر چه احساسی داری؟ خشم؟ غم؟ دلتنگی؟

تراپیست و مشاورتر
راستش یه حس خیلی پیچیده ست... هم دلتنگی هست هم خشم از خودم که چرا نتونستم درست تصمیم بگیرم. بعضی وقتا فکر میکنم اگه اون موقع یه کار دیگه میکردم شاید الان همه چی فرق داشت. حرفت درباره زخم تازه خیلی درست بود. میدونی گاهی حس میکنم این زخم هیچوقت خوب نمیشه و من باید با این درد زندگی کنم. راستش از تنهایی هم میترسم، از اینکه دیگه نتونم کسی رو دوست داشته باشم...

عزیز دلم، خیلی طبیعیه که الان این احساسات پیچیده رو داری. خودتو سرزنش نکن - همه ما با اطلاعات و شرایطی که اون لحظه داشتیم تصمیم گرفتیم.

این زخم حتماً خوب میشه، فقط زمان میبره. مثل شکستگی استخون میمونه - اولش خیلی درد داره و فکر میکنی دیگه نمیتونی راه بری، ولی کم کم التیام پیدا میکنه.

ترس از تنهایی و عشق دوباره هم کاملاً عادیه. ولی الان لازم نیست به این چیزا فکر کنی. فعلاً روی خودت تمرکز کن. به خودت زمان بده که این دوره رو طی کنی.

یه سوال: وقتی این احساسات میان سراغت، چیکار میکنی که حالت بهتر شه؟

تراپیست و مشاورتر
خب معمولا سعی میکنم با موزیک گوش دادن یا فیلم دیدن خودمو سرگرم کنم. ولی این روزا اینا هم دیگه جواب نمیده. گاهی وقتا میرم بیرون قدم میزنم که یکم حالم بهتر شه. ورزش هم میکنم ولی نه خیلی منظم. میدونی چیه؟ حرفت درباره شکستگی استخون خیلی به دلم نشست. شاید واقعا باید قبول کنم که این یه روند درمانه و نباید انتظار داشته باشم یه شبه همه چی درست شه. فقط خسته شدم از این حال و هوا...

خیلی خوبه که راه‌هایی برای مقابله پیدا کردی. قدم زدن و ورزش واقعاً می‌تونن کمک کننده باشن. شاید بتونی یه برنامه منظم‌تر براشون بریزی؟

خستگی از این حال و هوا کاملاً طبیعیه. ولی همین که داری تلاش می‌کنی و دنبال راه‌های مختلف هستی، نشون میده که داری درست پیش میری.

یه پیشنهاد دارم - چطوره یه دفترچه کوچیک بخری و روزهایی که حالت خوبه (حتی اگه فقط یه لحظه باشه) رو توش یادداشت کنی؟ بعداً که میخونیشون، یادت میاد که روزهای خوب هم هستن و این حال بد همیشگی نیست.

تراپیست و مشاورتر
میدونی چیه؟ حق با توئه. همین که من دارم راجع بهش حرف میزنم و دنبال راه حل میگردم یعنی دارم جلو میرم. اون پیشنهادت درباره دفترچه خیلی خوبه. من تا الان فقط روزای بد رو ثبت میکردم و این باعث میشد بیشتر حس بد داشته باشم. ولی اگه روزای خوب رو بنویسم شاید بتونم امیدوارتر باشم. واقعا ممنونم که گوش دادی و راهنماییم کردی. حس میکنم با این حرفا یه کم سبک تر شدم.

خواهش میکنم عزیزم. خیلی خوشحالم که تونستم کمکت کنم. واقعاً همینطوره، نوشتن تجربه‌های خوب می‌تونه دیدمون رو مثبت‌تر کنه.

حس سبک شدنت نشون میده که حرف زدن و به اشتراک گذاشتن احساسات چقدر می‌تونه مفید باشه. این مسیری که شروع کردی خیلی ارزشمنده.

هر وقت دوباره نیاز به صحبت داشتی، من اینجام. گاهی فقط نیاز داریم یکی حرفامونو بشنوه، بدون قضاوت و با درک کامل. مراقب خودت باش 🌱

تراپیست و مشاورتر