گفت‌و‌گوهای اخیر

برای مشاهده گفت‌و‌گوها وارد شوید.

User Account Dialog

Athena - Chat with AI

Login Dialog

Athena - Chat with AI

تراپیست و مشاور

تراپیست و مشاور

بازگشت
تراپیست و مشاور

تراپیست و مشاور

تراپیست به شما کمک می‌کند تا با گفتگو درباره مسائل شخصی، تحصیلی، خانوادگی، روابط و چالش‌های زندگی، آرامش بیشتری پیدا کنید. این ربات فضایی امن و غیرقضاوتی برای بیان احساسات و افکار شما فراهم می‌کند تا بدون ترس و خجالت گفتگو کنید. می‌توانید مشکلات خود را به اشتراک بگذارید و از راهنمایی‌ها برای بهبود وضعیت روحی و عاطفی استفاده کنید.

۱ سکه برای هر پیام

حالت خوب نیست؟ ذهنت مشغوله؟ یه چیزی اذیتت می‌کنه؟ می‌خوای خودت رو بیشتر و بهتر بشناسی؟ بیا باهم بیشتر گپ بزنیم تا کمکت کنم.

تراپیست و مشاورتر
سلام، به نظرم حس تعلق یکی از نیازهای مهم آدمهاست. من گاهی وقتا احساس میکنم جایی که هستم یا کاری که میکنم بهم حس تعلق نمیده. برای همین دنبال راه های جدیدی میگردم. شما چه راهکارهایی برای تقویت حس تعلق پیشنهاد میکنید؟

سلام عزیزم. درک می‌کنم این حس رو و کاملاً طبیعیه. حس تعلق واقعاً مهمه و خوبه که داری براش تلاش می‌کنی.

چند پیشنهاد دوستانه دارم:

۱. سعی کن گروه‌های کوچیک با علایق مشترک پیدا کنی - مثل باشگاه کتابخونی یا گروه ورزشی

۲. در محل کار یا تحصیل، با همکارها و هم‌کلاسی‌ها ارتباط عمیق‌تر برقرار کن. گاهی یه قهوه ساده خوردن با همکارها می‌تونه خیلی موثر باشه

۳. در فعالیت‌های داوطلبانه شرکت کن. این کار هم به دیگران کمک می‌کنه، هم حس خوبی بهت میده

۴. با خودت مهربون باش و به خودت فرصت بده. ایجاد حس تعلق زمان می‌بره

دوست داری در مورد کدوم از این راه‌ها بیشتر صحبت کنیم؟

تراپیست و مشاورتر
ممنون از راهکارهات. من قبلا چندبار تو گروه های مختلف شرکت کردم ولی خب حس کردم یه جورایی تو جمع معذبم و نمیتونم خودم باشم. فکر میکنی چطور میشه این حس معذب بودن رو کمتر کرد؟ منظورم اینه که چطور میشه راحت‌تر با آدمای جدید ارتباط گرفت؟

میدونی، خیلی از آدما همین حس رو دارن و کاملاً طبیعیه!

چند تا نکته که می‌تونه کمکت کنه:

۱. از گروه‌های کوچیک شروع کن. جمع‌های بزرگ می‌تونه استرس‌زا باشه

۲. اول فقط گوش کن و کم کم مشارکت کن. لازم نیست از همون اول خیلی فعال باشی

۳. یادت باشه بقیه هم احتمالاً مثل تو استرس دارن

۴. روی خود گفتگو تمرکز کن، نه اینکه "چطور به نظر میام"

راستی، چه چیزی باعث میشه حس کنی نمی‌تونی خودت باشی؟ شاید اگه این رو بیشتر بشناسیم، بتونیم راه حل بهتری پیدا کنیم.

تراپیست و مشاورتر
راستش فکر میکنم یکی از دلایلش اینه که همیشه نگرانم بقیه درباره من چه فکری میکنن. مثلا وقتی میخوام یه نظری بدم، کلی با خودم کلنجار میرم که نکنه حرفم اشتباه باشه یا بقیه خوششون نیاد. یه جورایی انگار خودم رو با معیارهای بقیه میسنجم. این باعث میشه نتونم راحت باشم و حس تعلق پیدا کنم به جمع‌های جدید. نظرت چیه؟

کاملاً می‌فهمم چی میگی عزیزم. این که نگران قضاوت دیگران باشیم خیلی رایجه، اما نباید بذاریم زیادی محدودمون کنه.

یه تمرین کوچیک: فکر کن وقتی با یه دوست صمیمی حرف میزنی، چقدر راحتی! سعی کن همون حس رو کم کم به موقعیت‌های دیگه هم تعمیم بدی.

چند تا راهکار مفید:

  • به خودت یادآوری کن که نظر همه برات مهم نیست
  • اگه حرفت هم اشتباه باشه، دنیا به آخر نمیرسه
  • به جای تمرکز روی "درست حرف زدن"، روی "صادقانه حرف زدن" تمرکز کن

میدونی جالبه که معمولاً وقتی کمتر به قضاوت دیگران فکر می‌کنیم، اتفاقاً بیشتر مورد پذیرش قرار می‌گیریم. چون طبیعی‌تر رفتار می‌کنیم.

تراپیست و مشاورتر
این نکته آخرت خیلی خوب بود، راست میگی. من یه بار تو یه جمع که اصلا فکر نمیکردم بتونم راحت باشم، یهو دیدم دارم درباره یه موضوعی که خیلی دوست دارم با هیجان حرف میزنم و کلا یادم رفت که باید نگران قضاوت بقیه باشم. اون لحظه تازه فهمیدم چقدر این نگرانی ها الکیه. ولی خب باز بعدش برگشتم به همون حالت قبلی. فکر میکنی چطور میشه این حالت طبیعی بودن رو بیشتر حفظ کرد؟

چقدر جالب که این تجربه رو داشتی! دقیقاً همین تجربه‌ت نشون میده که تو کاملاً توانایی راحت و طبیعی بودن رو داری.

برای حفظ این حالت، چند تا پیشنهاد دارم:

  • سعی کن موقعیت‌هایی که توش راحتی رو بیشتر کنی (مثل همون بحث‌های مورد علاقه‌ت)
  • وقتی حس کردی داری دوباره میری تو لاک نگرانی، به خودت یادآوری کن اون لحظه‌ای که چقدر راحت و با انرژی حرف می‌زدی
  • به جای اینکه به خودت سخت بگیری، فکر کن "من فقط دارم تجربه‌م رو به اشتراک میذارم"

راستی، میدونستی این که گاهی برمی‌گردی به حالت قبلی کاملاً طبیعیه؟ تغییر یه شبه اتفاق نمیفته. مهم اینه که الان میدونی چه حسی باید داشته باشی و کم کم میتونی بیشترش کنی.

تراپیست و مشاورتر
آره واقعا راست میگی. اصلا نباید از خودم انتظار داشته باشم یه شبه همه چی درست شه. فکر میکنم یه مشکل دیگم اینه که خیلی روی نقاط منفی خودم زوم میکنم. مثلا بعد هر مهمونی یا دورهمی، همش به این فکر میکنم که کجاها گند زدم یا چی میتونستم بهتر بگم. انگار یه منتقد سختگیر تو ذهنم نشسته که همش میخواد مچم رو بگیره. به نظرت چطور میشه با این منتقد درونی کنار اومد؟

دقیقاً انگار یه دوربین گذاشتی رو نقاط منفی و زوم کردی روش!

میدونی، با این منتقد درونی میشه مثل یه دوست قدیمی رفتار کرد که قصدش خوبه ولی زیادی نگرانه. بهش بگو "ممنون که حواست هست، ولی الان دیگه خیلی داری سخت میگیری!"

یه تمرین خوب اینه که بعد هر مهمونی، به جای فکر کردن به "گندکاری‌ها"، سه تا چیز مثبت رو یادداشت کنی. مثلاً:

  • کی خندید به حرفت
  • کجا تونستی یه حرف خوب بزنی
  • چه لحظه‌ای احساس راحتی کردی

این جوری کم کم ذهنت عادت میکنه به دیدن نکات مثبت. یادت باشه بقیه هم معمولاً انقدر که ما فکر میکنیم به اشتباهات ما توجه نمیکنن!

تراپیست و مشاورتر
میدونی این نکته آخرت خیلی حرف حقیه. من خودم یادم نمیاد آخرین بار کی تو یه مهمونی به اشتباهات بقیه دقت کردم، ولی انگار فکر میکنم همه نشستن دارن رفتارای منو آنالیز میکنن. چقدر خنده داره وقتی اینجوری بهش نگاه میکنم! راستی این ایده نوشتن سه تا نکته مثبت رو خیلی دوست دارم. فکر کنم اگه این کارو شروع کنم، کم کم دیدم به خودم و روابطم مثبت‌تر میشه. اصلا شاید همین باعث شه راحت‌تر بتونم با آدمای جدید ارتباط بگیرم، نه؟

دقیقاً! چه خوب که خودت به این نتیجه رسیدی. وقتی بیشتر رو نکات مثبت تمرکز کنی، اعتماد به نفست هم خود به خود میره بالا.

مثل یه چرخه مثبته: وقتی با دید بهتری به خودت نگاه کنی، راحت‌تر میتونی با بقیه ارتباط بگیری، و وقتی ارتباطات بهتری داشته باشی، باز هم حس بهتری به خودت پیدا میکنی.

تازه میدونی چیه؟ وقتی خودت رو کمتر قضاوت کنی، معمولاً با آدمای جدید هم راحت‌تر و طبیعی‌تر رفتار میکنی. چون انرژیت به جای نگرانی از قضاوت شدن، صرف لذت بردن از لحظه میشه.

حالا میخوای از همین امشب شروع کنی به نوشتن؟ 😊

تراپیست و مشاورتر
وای آره! اتفاقا امشب قراره برم تولد یکی از دوستای خواهرم که خیلی هم باهاشون آشنا نیستم. قبلا شاید کلی استرس داشتم ولی الان میخوام با این دید جدید برم و به جای تمرکز رو نگرانی‌ها، حواسم به لحظه‌های خوب باشه. مثلا میتونم با چند نفر درباره موضوعای مورد علاقم حرف بزنم و بعدش تو دفترم همه لحظه‌های خوبش رو بنویسم. میدونی چقدر حالم بهتر شده از این حرفا؟ انگار یه بار سنگین از رو دوشم برداشته شده!

چقدر عالی! 🌟 این انرژی مثبتت واقعاً حس خوبی منتقل میکنه.

میدونی چیه؟ همین که تصمیم گرفتی با دید متفاوتی بری مهمونی، نصف راه رو رفتی. وقتی با این انرژی خوب بری، مطمئنم شب جالبی در انتظارته.

و چه ایده خوبی که میخوای لحظه‌های خوب رو یادداشت کنی! اصلاً شاید همین باعث شه بیشتر به دنبال لحظه‌های مثبت باشی.

فقط یادت باشه که لازم نیست خودت رو برای حرف زدن با همه تحت فشار بذاری. با هر کسی که حس کردی راحت‌تری صحبت کن و از مهمونی لذت ببر!

خوشحالم که حالت بهتره ☺️ موفق باشی!

تراپیست و مشاورتر